علم ژنتیک در گذشته با تلاشهایی از سوی دانشمندان و تحقیقات در زمینههای مختلف، به شکلی که امروزه میشناسیم، شکل نگرفته بود. در زیر توضیحاتی دربارهٔ تاریخچه علم ژنتیک ارائه میشود:
- سدههای قبل از میلاد (قدمتی): ایدهها و نظریات اولیه در مورد انتقال ویژگیها از طریق نسلها به سدههای قبل از میلاد بازمیگردد. مثلاً، افراد در باستان معتقد بودند که خصوصیات فیزیکی و رفتاری از طریق برهمکنش با مواد مختلف یا حتی فعالیتهای روحی و مذهبی به نسل بعدی منتقل میشود.
- قرن هفدهم و هجدهم: ایدههای اولیه در مورد وجود یک “فاکتور” یا “عامل” ارثی در این دوره مورد بررسی قرار گرفت. برای مثال، ریاضیدان و فیزیکدان آلمانی، آبراهام ترم، در قرن هفدهم به نظریه “پیشوند”هایی که از طریق برنامهریزی موجود در ارث به نسلهای آینده انتقال مییابد، پرداخت.
- قرن نوزدهم: تحقیقات بیشتری در زمینه ژنتیک از این دوره شروع شد. از جمله این تحقیقات میتوان به کارهای گرگور مندل در زمینه انتقال ویژگیها در گیاهان با استفاده از تجربیات باغبانی اشاره کرد. همچنین، تحقیقات چارلز داروین در زمینه انتخاب طبیعی و ارتباط آن با ویژگیهای ارثی نیز از این دوره قابل ذکر است.
- قرن بیستم: کشف مفهوم ژنتیک به دست آمد. در سال ۱۸۶۵، گرگور مندل در کتاب خود با عنوان “تجربیاتی در مورد گونههای گیاهی”، قوانین ارثیات را ارائه کرد و مفهومی از ژنتیک را مطرح کرد. سپس در قرن بیستم، کشف دیانای (DNA) به عنوان ماده ژنتیکی و کشف رابطه میان DNA و ویژگیهای زیستی، ابتدای یک دوره جدید در توسعه علم ژنتیک را نشان داد. از آن زمان تاکنون، پیشرفتهای چشمگیری در زمینه ژنتیک و بیولوژی مولکولی انجام شده است که به درک بهتری از انتقال و ارثبری ویژگیها و همچنین توسعهی فناوریهایی نظیر ژندرمانی و ژنومیک کمک کردهاند.